شوهره من ۵ تا خواهرزاده داره که همه دخترن ازدواج کردن بچه دارن
. در واقع میشه دخترایه خواهرشوهرم
بعد خیییلی پر فیس افاده ایی ان انگاری از دماغ فیل افتادن همیشه قیافه میگیرن با منم سردن منم اصلا جذبشون نمیشم اصلا از جمعشون خوشم نمیاد از بس هم باهام سردن هم حرفمون یکی نیست چون همشون پولدارن و حرف جیب پر خالی زمین تا آسمون فرق داره
.اونام اصلا هیچوقت هیچجا نمیگن بیایید
بعد شوهرم بر عکس من خییییلی دوسشون داره میمیره واسشون اونا حتی زنگم نمیزنن شوهره من همیشه زنگ میزنه اینهمه مسافرت میرن همه گی با هم یبار به ما نمیگن زنگ نمیزنن بیاییدبعد شوهرم به من میگه ما باید بدون دعوت بریم اونام نگن ما باید بریم
دیشب تولد یکی از بچه هاشون بود بعد ما از استوری هاشون ساعت ۱۰ شب فهمیدیم اینا تولد داشتن شوهرم با من قهر کرده که باید همون ۱۰ شب پا میشدیم میرفتیم خونشون
میگم وقتی دعوت نکردن نگفتن میگه نه اونا خواهرزاده هایه منن ما باید میرفتیم تقصیرتو بود از دیشبه اقا تو قیافه است
اخه درسته بدون دعوت بدون تعارف خشک پا شم برم خونه طرف ؟