تا شام گرم کردم(که البته ساعت ده) اومدم دیدم خوابش برده گریم گرفته عذاب وجدان دارمممم،😭😭😭😭😭 کاشکی زود شامشو میدادم من چقدر احمقم خاک بر سرم بچم تو خواب دلش ضعف میره،،🥺🥺🥺🥺
دختر من از ترس این که به زور بهش غذا ندم رفت خوابید
روزی از روزها ،شبی از شب ها ،خواهم افتاد و خواهم مرد ،اما می خواهم هر چه بیشتر بروم .تا هرچه دورتر بیفتم ،تا هرچه دیرتر بیفتم ،هرچه دیرتر و دورتر بمیرم .نمی خواهم حتی یک گام یا یک لحظه ،پیش از آن که می توانسته ام بروم و بمانم ،افتاده باشم و جان داده باشم ،همین .