اوایل ازدواج شوهرم منو خیلی کتک میزد بعدشم زنک میزد خواهر شوهرم بیاد اللن خواهر شوهرم به همه گفته😓
تیر امسال میشه ۱ سال که عروسی کردیم منم ازدپاج دومم هستش یه جاری مریض دارم که ۶ سال عقد هستش خوشش میاد همه بهش بگن عروسیت کی هستش خیلی ام دروغ میگه به منم خیلی حسادت داره رقابتمیکنه باهام،دروغ خیلی میگه مثلا الکی میگه مبلم ار امریکا میاد این داستانا ،اوایل ازدپاج با شوهرم خیلی دعوا های بدی میکردیم که چند بار خود شوهرم زنگ زد خواهر کوچکش اومد که جدامون کنه جلو خواهرش کلی بهم فحش بد بیراه میگفت خودش بعدش آروم میشد میکفت ببخشید خواهر شوهرم سرع یه جریانی با من خیلی بد شده و دستش با این جاریم تو یه کاسه شده و هرجا مهمونی چیزی باشه دوتاشون بیشترین توهین بهم میکنن حتی اون روز جاری عوضیم برگشت تو جمع گفت ظاهر زندگی هیچ کسو نبینید باطن زندگیشون اشغال کلی با خواهر شوهرم خندیدن به شوهرمم میگه میگه نه اون به مسی چیزی نگفت خلاصه که موندم چیمار کنم اللن دعوا می‌کنیم ولی دیگه خدایی مثل اوایل ازدپاج نیستیم
