بچشون رو همش می شونن تو خونه بچه از موقعی که خودش رو می شناسه نه همبازی داره نه چیزی خواهر برادر که براش نمیارن هیچ خودشونم باهاشون بازی نمیکنن میگن حوصلتو ندارم حتی به زور بچشونو تو خونه می شونن و پیش دبستانی نمی برنشون مدرسه که میره همه میرن اردو و اون همیشه باید حسرت بخوره چون مامانش اجازه نداده بزرگ که میشن کمبود یه کسی که باهاشون صحبت کنه و بهشون اهمیت بده رو تو زندگیشون حس میکنن اونا حتی اجازه ندارن تا سرکوچه خودشون بیرون برن و محدود هستن هر روز عمرشون باید تا شب تو یه خونه ۴۰ . ۵۰ متری باشن نه تفریحی نه چیزی ، بلاخره اونا افسرده میشن هر روزشون میشه گریه و آخرش از بین میرن....
سلامتی اینجور مامانا صلواتتتتتـ...