یکی از دوستان صمیمی ما یکی از فامیل های خودش چند سال عاشق و خاطرخواهش بود جوری که همه شهر هرکسی این دختر رو میشناخت فهمیده بود..
خلاصه یکی از همکارانش با علم کامل به این موضوع که دختره یکی دیگه چندساله به شدت عاشقشه و براش میمیره شروع کرد به مخ زدن دختره و بالاخره موفق شد مخ دختره را بزنه و خلاصه قول و قرار ازدواج گذاشتن
ما هم همه به دوستمان گفتیم این مرد برات شوهر نمیشه
چرا؟
چون کسی که میدونسته یکی دیگه عاشقته بازم صبر نکرده تکلیف آخر شما مشخص بشه خرت کرده گولت زده
کسی که به معشوق یکی دیگه چشم داشته باشه
هیچ وقت مرد قابل اعتمادی نیست
اصلا انسان قابل اعتمادی نیست
دوستمم اونموقع شروع کرد به دلیل و منطق آوردن همه اشم یادمه چرت و پرت که نه اینجور نیست نه فلان جوره نه ایشون اینجور بوده و..
خلاصه ما هرچقدر سعی کردیم فایده نداشت
الان کمتر از ۲ ساله ازدواج کردن دوستم داره پله های دادگاه را میاد و میره چرا؟
شوهرش بهش خیانت کرده
دقیقا با یک زن شوهردار
باورتون میشه
کسی که چشمش از اول دنبال معشوق دیگری بوده معلومه چشم از ناموس و معشوق دیگران برنمیداره