با نامزدم قهر بودم زنگ زد سرد حرف زدمو اینا گف چیکار میکنی گفتم دارم املت درست میکنم گفت منم میخوام
خلاصه درست کردم زنگ زدم بیا جلو دره ببرش
بردم گذاشتم جلو در اومدم تو حیاط درو بستم از چشمی در نگا کردم
یهو سگ ولگرد محل اومد برداشت لقمه هامو برد
نامزدمم سر کوچه بود دیدش هی داد و هوار نبره😐
ب مامانم گفتم الانم مسخره میکنه میخنده