من پایین بودم پیام داد شاید بیام خونت منم خونم طبقه بالا ولی من طبقه پایین بودم در خونه قفل نبود چراغا خاموش اومده نشسته با دختر خاهرشوهرش بعد بهم زنگ زد گف کجایی گفتم فک کردم نمیایی گف من خونتم بالا نشستم هنگ کردم.بعد اومدم بالا پیشش دیگه چایی و پذیرایی کردم بعد مادرشوهرم میگه من زانوم درد میکنه نمیاد بالا ولی دیدم اومده بالا درو باز کرد گف سلام مریم چرا یواشکی میای بالا میخای که کسی نفمه اونم گف ن صدا ظرف میومد فک کردم سر شام هستین.از دوطرف ناراحتم هم اون ک بدون اجازه هم این مادرشوهر ک اومد حرفه خودشو زد خو زشته ب اون چ مربوطه