این فردا میشیه این:
یه بار رفتم نوار قلب بگیرم بعد گیره ها چون نیم تنه تنم بود جا نمیرفت تخت نوار قلب هم توی اتاق تزریقات بود صبح زود بود خلوت بود اقایونم نمیتونستن بیان تو اجازه نداشتن پرده کنار تخت یه طرفش خراب بود کشیده نمیشد یعنی فقط یه سمت تخت رو میپوشوند سمت دیگش باز بود
پرستاره گفت همه خانومن نیم تنه رو دربیار بتونم گیره رو بزارم من دراوردم دوتا خانمم اومدن سرم زدن یکیش دقیقا کنارم بود و پرده کشیده نبود
وسط نوار قلب گرفتن نمیتونستم تکون بخورم یهو شوهر این خانم اومد تو هرچی پرستار میگه مریض لباس نداره برو بیرون گوش نداد مردک بیشعور ینی کامل اومد دیدشو زد تموم شد رفت .......
دیگه نرفتم اون بیمارستان در و پیکر نداره هرکی میره میاد
تازه زنشم شاکی بود با پرستار دعوا افتاد میگفت مگه من شوهرم چشم بد داره