یکی بیاد منو دعوا کنه چرا من نسبت ب داریم ایطوریم

سلام خانما من همیشه حقیقت میگم اینجا کسی منو نمی شناسه پس دلیل نیس ک.بخوام الکی بگم.من دو تا بچه دارم یکی ۷ ساله یکی ۱ ساله داریم ی بچه داره ولی از بچه بزرگ من بزرگ تره اون خیلی وقته بچه میخواست اما شوهرش قبول نمی کرد حالا من باردار شدم بچه ب دنیا اومد اولین دختره دومی پسر بود حالا مادر شوهرم میگه شوهرش اجازه داده باردار بشه مادر شوهرم او برادر شوهرم خیلی خیلی میخواد ولی حس میکنم دروغ میگه بارداره نمیگه چون شنیدم هی بهش میگفت تخم.مرغ شب نخور سنگین اینا نمیدونم چرا بدم.میاد اون باردار بشه یا میگم دختر بشه البته اون ی زن خیلی خیلی حسود اینو از رو نفرت نمی گم گفتم ک.حقیقت میگم ولی الان از اینکه اون بخواد باردار باشه ی حسی دارم نمیدونم چ حسیه هم لطفا ی چیزی بهم بگین اون ی شهر دیگس