نامزدم
بعدشم گفت زر بزن🫤🙁
بارون میاد هوا تاریک بود بش گفتم ببرم خونمون
اونم باید میرفت سرکارش دیرش شده بود گفت اسنپ بگیر
بعد گفتم پیادم کن فلان حرف میزدم اینجوری گفت
منم دیگ جوابشو ندادم اونم اومد گذاشت دم درمون و رفتش
وسط راه هی صدام میزد میگفت بیا آشتی کنیم من سرمو گذاشتم رو پام جوابشو ندادم دیگ