شب عیدی دم غروب بارون میزد وضو گرفتم و وایسادم روبرو قبله و دست به دعا شدم اول واسه همه بعدم واسه خانوادم اونقد دعا کردم گفتم خدایا امسالمونو قشنگ بنویس،خدایا ما خیلی سختیا تو این زندگی کشیدیم ولی همیشه گفتیم خدایا شکرت ،،نمیدونستم خدا داره به ریشم میخنده😭 خواهرمو شب عیدی ازم گرفت 😭پیش کی از خدا شکایت کنم؟؟ ازاون روز منم مردم فقط منو خاک نکردن 😔میام اینجا دغدغه هارو میخونم حسودیم میشه 😔اخه مگه ما چه بدی بهت رسوندیم جز شکرت جز پرستیدنت ،که اینطور جوابمونو میدی