2733
2734

گفته بودی که چرا محو تماشای منی؟

وان چنان محو که یک دم مژه بر هم نزنی

مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود

ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی:)

ف‍‌ق‍‌د اون‍‌ج‍‌ای‍‌ی ک‍‌ه اش‍‌ک ت‍‌و چ‍‌ش‍‌ات ج‍‌م‍‌ع م‍‌ی‍‌ش‍‌ه ب‍‌ع‍‌د س‍‌رت‍‌و م‍‌ی‍‌گ‍‌ی‍‌ری ب‍‌ال‍‌ا ک‍‌ه ن‍‌ری‍‌زه:')🥲💔️ // دِل ز هَر چه تَرسید عاقِبَت هَمان شُد.🖤️//‏توی شرایطیَم ك بگی سَلام،می‌زنم زیر گریه:)🙃🩶️//‌#پیر شُد دِلِ #مآ گَرچه آغازِ #جَوآنیست..💔🕊👋🌚!//انصاف نیست یک بار به دنیا اومدن، و این همه مردن:)🙃🩶//کاش آدما‌‌‌‌‌‌ درد حرفایی‌ که میزنن‌ رو‌ حس‌ کنن:)//میدونستم مهم #نیستم ولی دیگه نه اینقد :)🖤// هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت!عمری که حرام تو شد ای عشق حلالت//میگه‌که :هزار و یک‌شب‌خیال‌بافتم؛از‌تویی‌که‌یک‌شب‌نداشتمت.....


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2742

سال و ف.ال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت

باشد اندر شهریاری برقرار و بر دوام

سال خرم ف.ال نیکو مال وافر حال خوش

اصل ثابت نسل باقی تخت عالی بخت رام

کلثوم اکبری هستومه ساکن ساری . مه جنون دست دادومه مه دست نیه . سیزده تا بیه چهارده تا بیه پونزده تا بین ندونمبه. ندونمبه یه ماه کشیه بیست روز کشیه دو ماه کشیه یکسال کشیه ندونمبه.قرص دادومههه قرص قننند ....با حوله ...

باران که شدی مپرس این خانه کیست 

سقف حرم و میاد و میخانه یکیست

باران که شدی پیاله ها را نشمار 

جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست

امیدوارم اتفاقای خوب واسمون رقم بخوره    
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در اب در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست... 

فاصله

{تو نبودی و تب فاصله ها پیرم کرد،درگیر شعر شدم، شعر زمین گیرم کرد👀🫀}

ما یار ندیده تب معشوق کشدیم... 
2738
حسرت نبرم ب خواب ان مرداب ک ارام درون دشت خفه است دریاییمو نیست باکم از طوفان دریا همه عمر خوابش ...

دریا


بہ چہتشبیہ ڪنم نامِ تـ💚ـو را
بہ بهــار
یا بہ آبےِ زلالِ دریا
ساده‌ترمےگویم
«توتمامیَّتــِ احساسِ منی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

ما یار ندیده تب معشوق کشدیم... 
باران که شدی مپرس این خانه کیست  سقف حرم و میاد و میخانه یکیست باران که شدی پیاله ها را نشمار ...

باران


تا نباشد این جدایی ها، کس نداند قدر یاران را، کویر خشک میداند، بهای قطره باران را....

ما یار ندیده تب معشوق کشدیم... 

گفته بودی دوستم داری و باور داشتم

وای بر من با خیالاتی که در سر داشتم

شیشه بودم مهربان با قلب سنگت ای رفیق

گفتنی ها را نگفتم تا ترک برداشتم:)

ف‍‌ق‍‌د اون‍‌ج‍‌ای‍‌ی ک‍‌ه اش‍‌ک ت‍‌و چ‍‌ش‍‌ات ج‍‌م‍‌ع م‍‌ی‍‌ش‍‌ه ب‍‌ع‍‌د س‍‌رت‍‌و م‍‌ی‍‌گ‍‌ی‍‌ری ب‍‌ال‍‌ا ک‍‌ه ن‍‌ری‍‌زه:')🥲💔️ // دِل ز هَر چه تَرسید عاقِبَت هَمان شُد.🖤️//‏توی شرایطیَم ك بگی سَلام،می‌زنم زیر گریه:)🙃🩶️//‌#پیر شُد دِلِ #مآ گَرچه آغازِ #جَوآنیست..💔🕊👋🌚!//انصاف نیست یک بار به دنیا اومدن، و این همه مردن:)🙃🩶//کاش آدما‌‌‌‌‌‌ درد حرفایی‌ که میزنن‌ رو‌ حس‌ کنن:)//میدونستم مهم #نیستم ولی دیگه نه اینقد :)🖤// هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت!عمری که حرام تو شد ای عشق حلالت//میگه‌که :هزار و یک‌شب‌خیال‌بافتم؛از‌تویی‌که‌یک‌شب‌نداشتمت.....
بهبه میشه بازم ریپ بزنی منو و شعر بگی؟

جناب‌شهریار‌میگه‌که‌:

من‌هرنفسم‌برنفس‌ِنازتوبنداست
من‌مشتريَم‌قيمت‌لبخندتوچند
است . .🙂🫀

ما یار ندیده تب معشوق کشدیم... 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز