من بابام اصلا اخلاقش خوب نیست کل فامیلم اینو میدونن خونمونم خیلی کوچیکه جا خودمونم نیست با این حال یه دختر خاله دارم برا اینکه بیاد بگرده شهرمون زنگ زد صبح که واسه دو روز دارن میان اینجا من از همون موقع بهم ریختم چون باید آدم تن و بدنش بلرزه تا مهمونا برن از یه طرفم امتحان داشتم و نمیتونستم دیگه درس بخونم
بعد از اونور دختر داییمم زنگ زده که اونم بیاد خونمون مامانم اول میگه جواب نده غذام کمه بعد خودش زنگ زد گف غذا رو اضاف میکنم بیاید🤐
سر سفره داشتم برنج میکشیدم دیدم مامانم برای ۴نفر برنج پخته بود در صورتیکه ۸ نفر بودیم میگم مامان برنجت کمه میگه نه تو هنوز ته دیگا رو نکشیدی کم نیسسست
منم گفتم کمه الان خودم برنج میذارم یکم دیگه میگه بیا بشین کم نیست
گفتم من سیرم غذا نمیخورم اصن
بعد کلی وقت پاشده برنج گذاشته
درحالیکه برنج دم کشیدنش ۲۰ دقیقس همون موقع میگفت همین حالا یکم دیگه میپزم تا شما بخورید اینارو نه اینهمه بحث کنه با من🤦🏻♀️
حالا مهمونا هم خیلی کم خوردن و برنج موند اضافی
بعد مامانم میگه بیا دیدی کم نبود
من نمیدونم چرا مهمون دعوت میکنه زورش میاد یکم غذارو اضاف کنه؟! و هی غر میزنه فقط
این وسط فقط من بده شدم که سر سفره گفتم غذا کمه 🥲
دختر خالمم ۱۷ سالشه از من ۸ سال کوچیکتره اومده به من میگه دختر دیوونه🤐 میخواستم ینی بزنم دهنش تا بفهمه چجوری حرف بزنه پر رو😵💫