خستم .دیگه بریدم.از روز اولی که من با این اقا اشنا شدم زجر کشیدم همه چیش تحمل کردم از سه ماه اول رابطه که دوس دختر سابقش اذیتم میکرد از سردی خودش تا لایک و فالو کردن زنای لختی .از دروغاش تحمل کردم تا بی محلی هاش و ی روز گرم بودنش و ی روز سردیش.از پیامایی که به دختر خالش داده بود تحمل کردم که باز بخشیدم.از بی پولیش درست کار نکردنش و....تحمل کردم.این اواخر که دیگه بدتر شد سوار ماشینش میشدم سرش بالا نمیکرد ی نگاهیم بکنه سرش تو گوشی بود میگفتم چرا میگفت مگه دو روزه باهم اشنا شدیم؟قهر میکردم بی محلم میکرد ناراحت میشدم میگفت چرت و پرت نگو خودت مقصری.تا دیروز که بعد دو هفته رفتیم بیرون اونم با چشم گریون برگشتم دراومد بهم گفت مادرمو بیشتر دوس دارم.گریه هام دید روشو کرد اون ور ینی متوجه نشده.فهمید ناراحتم اما از دلم درنیاورد.برا من وقت نداره و تحمل کنار من بودنو نداره اما امروز با دوستش رفته بیرون تا عصری.بلاکش کردم دیگه .نمیتونم بیشتر از این عذاب بکشم.حس بدی دارم هم بغض دارم هم دلتنگی هم احساس ارامش حالم خوب نیس😭
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
کار خوبی کردی ب نظرم لیاقت تورو نداشده این ناراحتیتم بخاطر وابستگیه گاهی اوقات ادم لازمه منطقی تصمیم بگیره تا برای چن روز حالش بد باشه و خوب شه بعدش ن ک کلن زهرمار باشه کل روزاش