منم یه روز عین تو بودم با همه چی ساختم خیلی از اخللقاش بد بود ولی گداشتم به پای کم گداشتن خودم بد بودن خودم چون فقط میخواستم باشه انقد منو ادیت میورد ولی من باز دوسش داشتم یه رو گفت خدا من این همخ ادیتش کردم ولی باز دوسم داره عجیبه
رابطه بهتر شد وقت میداشت سوپرایز میکرد زنگ میزد پیام داشتیم خنده شادی کافه رستوران رفتن پارک رفتن پیاره روی های دوتفرمون تو محله های شلوغ 🤦♀️
ولی ادیت کردناش باز بود
از یه جایی بع بعد دیگه نه خواستم درست کنم دیگه نه تحمل داشتم بدون اینکه بخوام دیگه توصیحی بدم خودم کات کردم اومد که ببخشمش ولی دیگه نبخشیدم من دیگه حتی دلم نمیخواست تدصیح بدم
اره اسی منم عین تو بودم نه میتونستپ توی این وصعیت باشم که حصورس نصفه نیمه باشه نه اینکخ کلا نباشه
کلا دیگه سپوردمش به لیاقتش الان میفهمم واقعا چه روزایی رو از زندگیم سیا کرد و خراب کرد ولی من میزاشتم با پای اینکه مشکل داره حالش خوب نیس و میبخشیدم
ولی وقتی خودم کات کردم و فهمید رفتن بلدم اون اومد منت کشی نمیخواست از دستم بده من حتی روش دست بلند کرده بودم از بس حالمو گرفته بود ولی بازم منو میخواست چون میدونست هیچکی مث من تحمل اخلاقشو نراره ولی دیگه اجازه ندادم بهم نزدیک شه
اسون نبود ولی یه وقتایی مجبوری خلاف دلت عمل کنی من هنوزم دوسش دادم ولی اینده و زندگیم مهم تر از دلمه🙂