رفته بودم مطب یه جراح معروف
اون موقع ویزیت 200تازه اومده بود و زیاد بود رفتم دادم و درباره بیماری مادرم ازش مشورت گرفتم کلا هفت هشت دیقه شد
بعد یه قسمتو متوجه نشدم تو حرفاش گفته ومن دوباره پرسیدم
مرتیکه بیشعور برگشت بهم گفت خانوم من دارم با شما فارسی حرف میزنم بهم گفت یعنی نمیفهمی