آشنایی من و شوهرم از یه شماره اشتباه شروع شد شماره یکی از دوستاشو می خواست بگیره اشتباهی شماره منو گرفت خلاصه بعد از کلی فحش و فحشکاری و اینا قرار شد با همدیگه شروع کردیم صحبت کردن و یه قرار گذاشتیم برای اولین بار مترو امام خمینی بعد فکر می کنین از اونجا کجا رفتین بعد مشخصش بهش گفته بودم داری میای گفته بود باغ گل داری میگفتم باید برام یه شاخه گل بیاری آقا برداشته بود برام صد تا شاخه گل گل آورده بود فکر کن تو چی تو کیسه زباله زباله مشکی روش نمی شد بگیره دستش گداخده بود تو کیسه زباله بعد خلاصه فکر می کنی واسه دیت اول کجا رفتیم بهشت زهرا رفتیم سر قبر شهدا بعد اینجا پلیسا اومد بهمون گیر بده بعد دیدما یعنی ما که پلیسا رو دیده بودیم گفتیم چیکار کنیم چیکار نکنیم شروع کردیم گلا رو دربیاریم سر خاک شهیدا گذاشتیم پلیسومد سر قبل شهیدا گل بزاریم کاریمون نداشتن رفتن این قضیه مال چهارده سال پیشه