اولین داستانی که خیلی خنده داره ولی عاشقانه🤪🤪(درنورد خودم نی)
یکی بود یکی نبود یه دخاری بود نه ت فکر کراش بود نه هیچی یهروز که امتحان نهایی داشتن تو راه که وایستاده بود تا اتوبوس بیا یه مغازه اونجاب وده که بعله یه پسره فروشنده این پسر خوشتیپ داستان میاد رو موتور میشینه رو لم میده