داستان خیلی طولانی کوتاش میکنم
اسفند ماه بود خانوادها بخاطر لج بازی باهم دعواشون شد
مقصر هردو طرف بود ما ۴ ماه بود عروسی کرد بودیم
دیگ وقتی دعوا شد شوهر من خانوادمو بیرون کرد ما رفتم شکایت کیفری کردیم پرونده تشکیل دادیم منم مهریه نفقه جهیزیه شکایت کردم
الان هیچ مراحلی نمیاد شوهرم هیچی ن زنگ ن پیام انگار نیست انگار وجود خارجی نداره هیچی هیچی
فقط قبل عید ی جلسه شورا اوند برای نفقه
۱۱ ام دادگاه نفقه بود ی وکیل اومد بجاش
امروز برای جهیزیه بود نیومدش حتی وکیل هم نیومد
حتی حاضرم مهریه رو ببخشم بیاد طلاق بده تموم بشه
یا مثل ادم بیاد صحبت کنیم از خانواده ها جفتمون معذرت بخایم برگردیم سر خونه زندگی هیچ خبری ازش نیست
من عروس ۴ ماه بودم شوهرم دوس داشتم الان بیشتر از ۶۰ روز ندیدمش
با خودش نمیشه صحبت کنم چون نیست اصلا سرکارش نمیشه رفت من راه نمیدن نظامی هستش میترسم بدتر بشه
من چیکار کنم
اصلا مغزم نمیکنه
خانوادش که بدتر از خودش خانواده منم میگن تموم کن
درصورتی ک من مهریه رو هم ببخشم اون نمیخاد طلاق بده چون میخاد عذاب بده بعد طلاق بده