من فقط یک بار کراش زدم تو بچگی
اونم میرفتم با مامانم میرفتم خونه یکی از دوستاش جلسه دعا کل ماه رمضون رو
آقا جونم براتون بگه یک بچه سفید قشنگی بود ک دو سال از خودم بزرگ تر بود نوه صاحبخونه بود
منم روش کراش سگی زدم اونم رو من
حالا من هشت اون ده 😐😐😐😐
خونه هامون چند تا کوچه فاصله داشت اینم میمومد خونه مادر بزرگش بعد من یک بار دیدمش نزدیک خونمون ک برام یک شاخه گل کنده آورده برام