خوب همین نشخوار میشه دیگه
ذهن مدام یه چیزی رو تکرار میکنه که آزارت میده
روی مدیتیشن کار کن
و مدام با خودت بگو من خدا نیستم
منم یه مدت انگار تو ناخودآگاهم حس میکردم اگر نگران نباشم یه اتفاقی برای عزیزام میافته
اولش برای پدر و مادرم بود بعد که بچه دار شدم شدیدترش برای بچه هام بود
تا اینکه یه روز خسته شدم
گفتم من که خدا نیستم من فقط باید از خدا بخوام برام نگهشون داره سالم با عمر طولانی دیگه بقیه اش دست من نیست ولش کن
یه مدت رو مدیتیشنم این طوری کار کردم خوب شد