2733
2734
عنوان

خیلی سن پایین ازدواج کردم همه سوارم شده بودن الان پیادشون کردم

| مشاهده متن کامل بحث + 1447 بازدید | 69 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من 19 ازدواج کردم 

بی سر و زبون بودم و هستم 

الان 22 ولی بازم احساس ضعف میکنم

بالاخره منم دارم زائر کربلا میشم انشاالله تا پایان خرداد (در کمال ناباوری و کااااملا یهویی انشاالله قسمت شماهم )قربونت برم ارباب که انقدر قشنگ و یهویی طلبیدی ** اخرش مرغ دل تنگ و بیقرارم رو میارم پر میدم تو بین الحرمینت سالها قبل برای یک حاجتی مدام زیارت عاشورا خوندم (شش ماه تمام فقط یکی دو شبشو دیر خوندم) اما به اونی که خواستم نرسیدم منم ناامید شدم از آقا یکی دو سال بعد دلم همین طوری  هوای زیارت عاشورا کرد شب خوندم و خوابیدم  فرداش هنوز از خواب بیدار نشده بودم ک شوهرم زنگ زد گفت کربلا میایی ؟ میخوام اسممونو بنویسم ( معجزه ) آخ حسین جانم ، بند دلم. خلاصه ک بچسبید به زیارت عاشورا و هیچچچچ وقت ناامید نشید این اقا پسر مولاست ک شام شبشو میبخشد و پسر حضرت فاطمست ک لباس عروسیشو بخشید ***منتظر سفر نامم به همراه عکس باشید دعا گوی همه نی نی سایتی ها خواهم بود و در آخر ی صلوات از طرف من هدیه به امام حسین کنید اگه دوست داشتین اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها به عدد ما احاطه بهی علمک
2731

من با اینکه ۲۵ سالم بود خواهرشوهر هام همچین قصدی داشتن ک تو هر چیزی دخالت کنن  واسه آرایشگاه مراسم و هر چیزی همون موقع دو سه بار دعوا کردم البته اونا دعوا میکردن من فقط کار خودمو میکردم  الان هم فقط در حد سلام و علیک هستم باهاشون 

 پسرم   
ایول من هنوزم گیجم به منم یاد بده خواهر

خودتو بزن ب سلیطگی وسلام مث خودشون جوابشونو بده با هرکی مث خودش من خجالتی بود گستاخانه دخالت میکردن یبار ت جمع  ب خاهر شوهرم گفتم کاسه داغتر از اش نشو خودم قبق زندگیمو میدونم خفه شداز اونموقع 

2740

من بعد عروسیم چند ماه سواری دادم ولی نشستم با خودم فکر کردم کسی که پشتم نیست اگه منم بشم یکی مثل خواهربزرگم باید تا آخر عمر کولی بدم منم بلند شدم رو پام هر کی هر چی گفت جواب دادم الان هم سمتم نمیان 


چطور تونستی اینجوری بشی من خیلی بی زبونم

ببین‌منم اینجوری شدم

اینقد میگن و سواری میگیرن که یهو به خودت‌میای 

رفتارای خودشونو اینقد دیدی اینقد دیدی که ناخواد آگاه ازشون تقلید میکنی بعدش از خودشون بدتر میشی 

ولی ته دلت انصاف داری 

فقط 6 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
اگه یه لگد به ما نمیزنی یه کامنت بزاریم 😅

ن با هرکی مث خودشم.الان رابطمو کم کردم نمیرم نمیان بیان رو نمیدم  قبلامیومدن ۳وعده میموندن کلفتی شونو میکردم.الان میگم خونه نیسم تا چنروزم سرم شلوغه .اما با دوستا و فامیلای خودم ک باهاشون خوشم مهمونی دورهمی

منم ۲۴ سالمه ۱۷ ازدواج کردم چقدر ساده بودم الان تنها کاری که میتونم بکنم ارتباطمو باهاشون خییلی کم ک ...

چن بار یک بار میری خونه مادرشوهرت !؟ من معمولا سه هفته یبار میرم همش فکر میکنم زیاد میرم شوهرم قبول نمیکنه اگه نرم 

 پسرم   

منم با سن کم ازدواج کردم البته خودم نمی‌خواستم مجبورم کردن،که با سن کم همیشه زیر زورگویی خانواده خودم و خانواده شوهرم بودم،الان دیگه اصلا دوست ندارم هیچ کدومو ببینم حتی خانواده خودم،ولی هر دو پوستشون کلفته چند ماه یه بار پیدا شون میشه ،هر چی میگم نمیخوام ببینمتون بازم میان فکر کردن الکی میگم یا بچم هنوز

خودتو بزن ب سلیطگی وسلام مث خودشون جوابشونو بده با هرکی مث خودش من خجالتی بود گستاخانه دخالت میکردن ...

اخه میدونی خانواده شوهر من تو روم حرف نمیزنن پشت سرم میگن اونم بعد چند وقت بعد گوشم میرسه یا حرفشونو با شوخی میگن بعد همون حرفو با شوخی جواب بدی صدتا حرف دیگه درست میکنن با پنبه سر میبرن 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687