شده برین خونه ی کسی،میزبان بهتون توهین کنه؟

هوا بارونی بود شوهر چیز خلمم هرکه بهش سلام داد فکر می‌کنه بهترین آدم دنیاس دلش براشون سوخت 

اما خدایی همسر این زنیکه آدم خیلی محترمی بود ولی زنش مث سگ هار

بله برامنم بارهاپیش اومده شوهرم هم مثل چغندرفقط نگاه میکنه ومیگه چیزی نگفتن کاری نکردن طلب کارم میشه

آره خونه مامانم رفتم و شب مونده ها رو برام آوردن منم به رو خودم نیاوردم بعد که رفتم خونه پیام دادم به خواهر بزرگم که بعضیا چه عزیز و بعضیا مثل من چقدر ذلیند،،اخه شب مونده ها برا شامی بود که  برادر و بقیه رو دعوت کردن و از من پنهون کرده بودن،🥺🥺🥺 

دقیقا من که سال دیگه پامو اونجا نمیزارم 

اینم دقیقا یا اتاق بود یا اشپزخونه 

مثل خودمی

اینقدر دفعه آخر بی احترامی و کم محلی کرد که منم ده ساله دیگه نرفتم

همش تقصیر برادر احمق خودمه

که میذاره زنش بی جهت بی احترامی کنه

دلم میسوزه تو این چند سال از گل کمتر بهش نگفتم

کاش یه دفعه حداقل جوابشو میدادم 

دور از جونت

میفهمم حالتو

من دوبار مهمون پدرشوهرم بودم وبخاطر مسائل پیش پا افتاده دعوا درست کرده

هرگز توهین ها ورفتارشو یادم نمیره

چون مهمون خیلی احترام داره نباید وقتی میاد خونه ات بد رفتاری کنی 

یه بار هم که کلا نهار درست نکردن واسمون گشنه از خونشون رفتیم درحالیکه بعد یک ماه رفته بودم اونجا

در حالت عادی هم غذا درست کنه همیشههه کمه

چرا؟!؟!

اره یه باربچه بودم رفتم خونه برادرناتنی ام زنش تاصبح بهم فحش دادوگفت این سگ وبراچی اوردی داداشمم هی میگفت گناه داره صبح بشه میره 

راستش نه نشده البته مجردم و مادر شوهر ندارم شاید دلیلش اینه :| 

خوشحالم ک اهل رفت و امد نیستم .

و هیچجا نمیرم و نمیام 

ولی فاز اینایی ک دعوت کردن بعد بی حرمتی کردن چیه واقعا؟؟؟

به روی شوهرت بیار نه با دعوا که بعدا احترام اضافه نخواد براشون.

سفره پهن کردن 

زن صاحبخونه ننشست پا سفره ،رفت قهوه خورد 

دعوت خودش بودیم

بخدا من شده خونه داییم رفتم خانمش بیرون بودن دختر کوچکش در برام باز کرد زنگ زدم زن دایی کجایی گفتش غذا آماده کن تا بیام چقدرم بهمون خوش گذشت بسکه این زن مردمی و صمیمی

منم از خونه مادرشوهرم

متاسفانه جلوی دامادش جوجه و فسنجون میذاره 

جلوی ما کوکو سبزی و عدس پلو

تازه ما سالی دوبار بیشتر نمیریم😔