خسته شدم نه سالي هست ناس مصرف ميكنه تو زندگيم كم نميزاره ولي اخلاقش گنده سريع دادميزنه زود عصبي ميشه صداشو بلند ميكنه با بچه ها يه ذره بازي نميكنه همش تحقير ميكنه يكم بچه ها بازيشون سرو صدا ايجاد ميكنه ميگه بشينين حيوونامنم بدجور رو تربيت بجه ها حساس بودم خسته شدم ازينكه سر هزچي صداشو بلند ميكنه زود عصبي ميشه هنوزم ميگه من چيزي مصرف نميكنم توهم زدي جلو خودم ديدم بازم انكار ميكنه دوست ندارم كسي بفهمه چون ميخام زندگي كنم و نميخام كسي بدونه شرايطو چيكار كنم درست شه امروز كلي گريه كردم دوست ندارم جلو بچه ها همش به هم بيفتيم الكي دوست ندارم اينقدر سر بچه ها و من داد بزنه اصلا كنارش ارامش ندارم همش ميترسم يه اعتراضي ب چيزي كنم و اون سريع صداشو بلند كنه و جاري و پدر شوهرم كه تو يه اپارتمانيم بشنون كاش بلد بودم اقلا چندروز قهر كنم سريع ميرم سمتش به خاطر بچه ها كار درست چيه دلم برا بچه هام ميسوزه اخلاقاشون داره گند ميشه حرف تربيت بچه ها رو ميزنم ميگه پسرن دختركه نيستن يا ميگه ميخان برا ما چيكار كنن همش بچه بچه .كار درست چيه دارم ديوانه ميشم