امروز پدرشوهرم سند خونمون میخواست خونه هم من بابام نصفشو خریده به اسم منه نصفش نصفش هم من خودم به شوهرم کمک خریدم خریده نصفش به اسم شوهرم بعد منم ندادم گفتم نمیدم گفتم شما از من بدتون میاد الان چون سند میخواین عزیز شدم براتون گفتم بخاطر این خونه کم از پسرت زنت کتک نخوردم بعد مامانم گفتم مامانم میگه کاش میدادی چی میشد مگه نمیخواست که بخوره گفتم خودت خیلی دلت میخواد سند خونه خودت بده میگه آخه خونه من گرونه مال تو ارزونه آخه مادر هم اینقدر دشمن آدم میشه بخدا راضیه من طلاق بگیرم از دشمن بدتره بابام ولی گفت سند نده جریان اینه یکبار سند خونمو گرفتن گفت برادر شوهرم موتور خریده باید سند خونه ببریم الآنم دزدیدن موتور بازم میگن برای تحویل گرفتن ضایعاتش سند میخوان