سلام بچه ها خوبین من اصلا ادم زرنگی نیستم و این خیلی ناراحتم میکنه هم تو جنبه های کاری هم تو جنبه زندگی زناشویی و به قولی ادم زرنگ و تیز یا هر چیزی که میشه اسمشو گذاشت و بعضی وقتا سر همین خودمو خیلی اذیت میکنم و ناراحتم لطفاً اگر راهی کتابی فیلمی متنی حرفی چیزی دارین که بهم کمک کنه بهم بگین من واقعا میخواهم یاد بگیرم که چطوری زرنگ بشم و خیلیا هم تو جمع تو خلوت و .... اینو بهم گفتن که زرنگ نیستم
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
زرنگی خودش چیزی نیست که مثل بری از دم دکان محلتون بخری...
باید در خودت بوجود بیاری
و اونم با تجربه بدست میاد ، هرچند دیر به دست میاد ...
ویکتور هوگو در یکی از کتاب های خود میگوید :(مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان انداختند و پانزده سال در آنجا نان مجانی خوردم!!این دیگر چه دنیایی است ؟)
کسی که تو کارش حرفه باشه ،لزوما فقط برای کارش نیست
در هرکاری کسی حرفهای باشه ، بهش من زرنگ
البته این نظر منه
ویکتور هوگو در یکی از کتاب های خود میگوید :(مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان انداختند و پانزده سال در آنجا نان مجانی خوردم!!این دیگر چه دنیایی است ؟)
بیشتر تو ظیح میدی ؟ از اخلاقت که بهش میگن زرنگ بگو مثلا تو کارت حرف باشه یعنی چی یعنی عالی با ...
راستش کار های خودم رو
در کمترین زمان به نحوی انجام میدم که همه دهنشون باز میمونه
بزار یک سوالی ازت بپرسم
فرض کن مدرسه هستی
و بچه ها همگی میکن مثلا وسط کلاس برقص بهت ۲میلیون میدیم
چیکار میکنی ؟؟!
ویکتور هوگو در یکی از کتاب های خود میگوید :(مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان انداختند و پانزده سال در آنجا نان مجانی خوردم!!این دیگر چه دنیایی است ؟)
ویکتور هوگو در یکی از کتاب های خود میگوید :(مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان انداختند و پانزده سال در آنجا نان مجانی خوردم!!این دیگر چه دنیایی است ؟)
ویکتور هوگو در یکی از کتاب های خود میگوید :(مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان انداختند و پانزده سال در آنجا نان مجانی خوردم!!این دیگر چه دنیایی است ؟)
باید اول با معاون معامله میکردی باید مثلا میگفتی نصف ، نصف باید عواقب این ه رو ...
عواقب آینده ....
ویکتور هوگو در یکی از کتاب های خود میگوید :(مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان انداختند و پانزده سال در آنجا نان مجانی خوردم!!این دیگر چه دنیایی است ؟)
باید اول با معاون معامله میکردی باید مثلا میگفتی نصف ، نصف باید عواقب این ه رو ...
خب اگر پول رو میگرفتم بعد وسط کلاس میرقصیدم کل پول مال من بود اینکه معاون بیاد فقط ۵۰درصد احتمال داره اونم اگر میومدم با پول درستش میکردم اونم نه نصف پول یک چهارمش