آیا کسی هست که خود را درمان کرده باشد مشکلات من
۱_در جمع بخاطر کمبود اعتماد بنفس نمیتوانم صحبت کنم مثلا وقتی میخوام صحبت کنم یه حسی درونم میگه تو صحبت نکن یکی بهت تیکه میندازه یا میگه بد ترکیبو مورد تمسخر قرار میگیری حتی بخاطر کمبود اعتماد بنقس که دانشچوم نتونستم در عرض یک ترم با کسی دوست بشم آسته رفتم آسته آمدم وگاهی برای فرار از این دغدغه فکر های به خودکشی هم کردم واقعا من دیگه تحمل کم رنگ بودن تو اجتماع تو زندگی رو ندارم اگر کسی تجربه وراهنمایی برای درمان من سراغ دارید بگید
منم اینجوریم البته دارم بهتر میشم
باید بری تو دل ترست
اولش سخته کم کم همه چی عادی میشه
کتاب بگیر بخون خیلی تاثیر داره
عزیزم منم اینطوری بودم ولی موقع حرف زدن تو جمع با خودم میگم هر مشکلی پیش اومد اخرش نمیکشنت که حرفتو بزن این ترس مسخره رو بریز دور از یجا باید شروع کنی برو جلو اینه با خودت مثل مجریا حرف بزن تمرین کن اینم تجربه یکی از دوستامه ک الان مجری شده🥹
من فقط در مورد اینکه حقمو بگیرم یا کسی بد حرف بزنه باهام بغض میکنم و صدام میلرزه !!
یه روشی یاد گرفتم اینکه مدام تکرار میکنم تو ذهنم حق بامنه کاملا حق بامنه تاحدودی نتیجه داده
شاید باور نکنین یبار رفتم عطر قلابی داده بودن اونو پس بدم با همسایه عطر فروشه حرف زدم گفتم عطر تقلبی داده و فلان بغض گلوم گرفت چشام پرشد تصور کنین چقد تاسف می‌خوردم به حال خودم و اون لحظه میخواستم خودمو محو کنم
اومدم کلی خودمو زدم تو خونه قسم خوردم دیگه تکرار نکنم وای لعنت بمن وقتی یادم میوفته دیونه میشم
بذار بهت یه واقعیت رو بگم
۸۰ درصد ترست از مغزته
یعنی در ۸۰ درصد مواقع چیزی قرار نیست اتفاق بیفته
دنیای بیرون منتظر حرکتی از تو نیست تا مسخرت کنه
ذهنت داره آزارت میده
فقط گاهی شاید مسخره بشی بذار بشی بذار اون حس بد رو تجربه کنی
تهش چیزی جز قوی تر شدن نیس
درمان ترس رو به رو شدن باهاشه همونطور که اگه کسی توی کشتی از دریا بترسه میندازنش توی آب..🙂
