از پارسال زمستون که جهیزیه م تکمیل شد به شوهرم گفتم پرده و تلویزیون و کنسول و بگیر
بعدم بریم فرشو بخریم یه مراسم بگیریم
بماند که همش جواب سر بالا میداد که زوده و برنامه م جور نیست بعدم گف تو باید پرده بگیری خلاصه مامانم پرده رو سفارش داد زنگ زد مادرش که برنامه تون چیه مادرش گف بعد ماه رمضون
ولی شوهرم هیچ کاری نمیکرد
الانم که وسط اردیبهشتیم پرده م هنوز آماده نشده انقد یارو داره لفتش میده فرشم نگرفتیم خریدای دوتایی مونم نکردیم شوهرمم تلویزیون نگرفته خسته شدم وسایلم داره خاک میخوره نور میزنه به مبل و میزم پرده نداریم و سرتاسر حال و پذیرایی مون پنجره س
شبا خونه خودمون میخوابم بعضی وقتا اونم به اصرار شوهرم صبحم میرم سرکار
خسته شدم ازین بلاتکلیفی دیشب شوهرم گف نهایتا تا یه ماه دیگه مراسم میگیریم برا مراسم مگه نباید زود تر سفارشارو هماهنگ کرد آتلیه آرایشگاه لباس؟
چرا انقد خونواده ی شوهرم بیشعورن؟
از یه طرف میگم برو خداروشکر کن مستاجر نیستی خونه ت آماده س جهیزیه ت جوره از یه طرفم اعصابم خورده همه چی گرون شده خریدای دوتایی مون و سرویس و ساعتم مونده
وسایلم لباسام نصفش اینوره نصفش خونه بابام استرس حاملگی ام دارم
بیایید بگید چقد عقد بودید خونه خریدید یا مستاجر شدید؟شوهراتون عجله داشتن برید سر خونه تون؟