2733
2734
عنوان

از دخالت پدرشوهرم خسته شدم

941 بازدید | 45 پست

سر خود برای خونه من مهمون دعوت می کنه. هر دفعه عمه خاله ای دایی کلا از اقوام از راه دور میان بدون هماهنگی زنگ میزنه امشب خونه شما میایم  و بوده دعوت کرده من تدارک دیدم کنسل کرده. شوهرم چندبار با باباش دعوا کرده که خودمون صلاح بدونیم دعوت می کنیم ولی فایده نداره آخرشم کار خودشو می کنه. دیوانه ام کرده 

این سری هم گیر داده خانواده جاریمو دعوت کنم که شوهرم گفته مگه من چه نسبتی باهاشون دارم دعوت کنم و پدرشوهرم اومده میگه دعوت نکنی خودم بهشون میگم بیان 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2742

زنگ ميرنم به جاريم

ميگم جريان اينه.ما خونه نيستيم

يكوقت پدر مادرت نيان بي احترامي بشع

اگر خسته ای..اگر دنیا بهت سخت گرفته..اگر توی نقطه بد زندگیت هستی..و یا سختی های گذشته باعث شدی تلخ بشی.یا فکر میکنی اگر تند تیز و با توهین و تحقیر جواب بدی خیلی باحالی..در تبادل نظر با بقیه اول چند دقیقه تحمل کن.اگر جوابی ک میخوای بدی تند و تیزه ننویس..به خاطر رضایت خدا 

مگه با شما زندگی می‌کنه پدرشوهرت

قبلنا فکر می‌کردم کسی مناسبه که همه معیارامو داشته باشه!اما به مرور متوجه شدم، اونی مناسبه که برای بودنم ارزش قائل باشه و تلاش کنه!اوایل فکر می‌کردم عشق یعنی، همیشه حالت باهاش خوب باشه!اما به مرور متوجه شدم عشق یعنی تو حال بدت جا نزنه!فکر می‌کردم تا نیمه گمشدمو پیدا کنم عاشقش میشم!اما الان فهمیدم هیچ نیمه گمشده ای وجود نداره عشق ساختنیه نه پیدا کردنی!خیلی طول کشید تا متوجه شم هر هیجان، علاقه و احساسی نشونه عشق نیست، یه وقتایی این آسیب ها و زخمامونن که مارو به طرف وابسته میکنن!ولی الان باور دارم رابطه خوب وقتی ساخته میشه که دو طرف به بلوغ عاطفی رسیده باشن
2738
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

لاغری

eshghbaeentha | 45 ثانیه پیش
2687