بهم گفت طلاهاتو بده کار راه بندازم
شرط کردم که خونه رو بنامم کنه تا بزنم
قبول کرد، خونمون مشکل داشت سندش یکم کارای اداری‌ش طول می‌کشید، گفت تو بده من کارش حل شد میزنم به نامت
الان که کارش راه افتاده میگه نمیزنم، میگه اگه الکی نمیگفتم خونه بهت میدم که نمیدادی بهم طلاهاتو
طلاهام زیاد بودن، دلم میسوزه
خاک تو سر احمقم که بهش اعتماد کردم
اعصابم خورده
شماها مثل من خر نباشید
تازه بهش میگم دروغگو بهش برمیخوره
من دیگه گیر کی افتادم 🤦🏼♀️
ای بابا🤦🏻♀️
ادم ب شوهرش نتونه اعتماد کنه دیگ ب کی میتونه…
خاک بر سرش کنن بی لیاقت
حالا چ عیبی داره هزار سال عمر جفتتون اون خونه اول و آخر برا بچهاتونه دیگه
چند گرم بهش دادی
اشکال نداره انشالله بیشترش برات برگرده .کمکم بازم بخر
مام طلا فروختیم
ولی دوباره خریدیم
بگو همون اندازه بگیره برات
با ارامش بهش بگو با احترام شاید بهتر قبول کرد
امروز رو هرگز فراموش نکن
زمین گرده ، باز میچرخه و کارش بهت میافته
خوب منم دوبار همه طلاهامو دادم دفعه اول ماشینو بنام خودش کرد دفعه دوم بنام من کرد بعدم که فروخت با مامانم اینا مغازه خریدیم مغازه بنام مامانم ولی ما استفاده میکنیم چه فرقی داره به نام کدومتون آخر میرسه به بچتون
