2737
2734
عنوان

چطوری ببخشم یا فراموش کنم

98 بازدید | 12 پست

سلام 

من یه پسر ۲۶ساله که تو یه شهر دور مهمانم همیشه مراقب بودم یهو این شهر وابسته نشم و بعد ۶سال دم به تله دادم و دلو به یکی باختم .یطوری دوسش داشتم و محبت کردم که حتی تو فیلم میدیدم انقد یکیو لوسش کنی میگفتم این چه کاریه و کار به اینجا کشید که بعد ۵ماه به خاطر این که ۴تا خواستگار براش اومد اونم یهوی پشت هم و یکیشون با پدر دختره خیلی اوکی بود مجبور شدم پا پیش بزارم و برم با پدر دختر کاملا مودبانه صحبت کنم.مشکل من بعد دیدن باباش شروع شد که درست شبش و بعد این که با باباش صحبت کرد بهم گفت نمیتونم و دلیلشو فاصله گفت و گفت تصمیم خودمه و بابام ازت راضی بود و این حرفا .یجوری بهم بی احترامی کرد حتی نیومد مشورت کنیم و طبق قولش یکی دو هفته اینجا بمونه ببینه میتونه دوری خانوادشو تحمل کنه یا نه.

بهم گفت چرا به بابام قول ندادی تخصص رو بیای قم و پیش من باشی.من موندم مگه میتونم قول بدم کجا قبول میشم.من داشتم از همه چی حتی خانوادم میگذشتم تا باقی عمرمو قم یا تهران بمونم تا این اذیت نشه و این فقط قرار بود زن من شه .۵ماه محبت الکی بهش کردم که یادم میوفته عصبی میشم و هی میگم انشالله تاوانشو بده تاوان دلی که شکست و رفت .

همش ادعا میکرد عاشقمه و چند روز اخر همش گریه میکرد از جوابی که باباش شاید بده ولی خودش راحت ولم کرد و طی دو ماه با یکی از خواستگارا اوکی شد.

الان نه میتونم ببخشم نه فراموش کنم 

همش نفرین میکنم 

خیلی اذیتم چیکار باید کنم

ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



سلام کاملا طبیعیه شکست عشقی چند مرحله داره که اولش خشمه ازین ک رها شدید بعدش سوگه و بعدش هم دچار حالت افسردگی شاید بشید حالا بستگی داره چقدربیشتر و عمیق تر باشه . به خودتون زمان بدید تا این مراحل بگذره  فقط زمان حلش می‌کنه بعد کم کم فراموش می‌کنید و این هم بدونید کسی که الان براحتی با یکی دیگه اوکی شد و رفت یه موهبت از. طرف خدا بوده فرض کنید چندسال از عمرتونو تلف می‌کردید بعد خیلی بدتر میشد 

2728

فقط به این فکر کن که این ازدواج به صلاحت نبوده آروم میشی منم همسرمو دوس داشتم و مال یه شهر دور هست اگه چند سال پیش که عاشق شدم ازدواجم سرنمیگرفت خیلی ناراحت میشدم اما الان روزی هزار بار میگم کاش همون اول بهم میخورد الان خیلی پشیمونم از این ازدواج و میبینم که اصلا به صلاحم نیست

میشه برای حاجت دلم یه صلوات بفرستید شاید به خاطر دل پاک شما خدا حاجت منو هم داد   

اول اینکه صبر وگذر زمان حلال مشکلته صبور باش

نوید بهت میدم تاهمچین شرایطی رو درک نکنی تجربه نکنی نمیتونی یک عشق خوب رو تجربه کنی ومواظبت کنی

واما داستان دخترها ازدواج دخترها برخلاف آقایون چون مغزشون چندبعدیه همه شرایط رو باهم میسنجن کارتون دوری راه تحصیلاتتون خانوادتون اخلاق ورفتارتون منش وحتی پوشش شکل ظاهریتون و وقتی گریه میکرده یعنی بایک چیزی مشکل داشته که نگفته 

لطفا به نظرش احترام بزار

و اینکه ازدواج رو قسمت بدون من از ۲۰ سالگی خواستگار داشتم تا۲۹ ازدواج کردم موردهای زیادی اومدن رفتن بعضی هارو من میخواستم خانواده نمیخواست بعصی موردها ما میخواستیم اونها نخواستن بعضی موردها خانواده مبخواست من نمیخواستم بعضی موردها هردو میخواستیم و نشد یک هفته قبل عقد بهم خورد بایک اتفاق کوچیک واین یعنی ازدواج دقیقا مثل پدرو مادر که خودت انتخاب نمیکنی قابل انتخاب کردن نیست دل بسپر به خدا و ازدواجت رو از حضرت زهرا بخواه.

هرکی جای تو باشه همین احساس رو داره ولی ماها بزرگ میشیم و کلی اتفاقات تو زندگیمون میوفته یه سریا ازمون سو استفاده میکنن یه سریا برامون فایده دارن. منم دارم این حرفارو میزنم مطمئن باش جای تو بودم همینجوری دلم می‌شکست و دوست داشتم نفرینش کنم اما همه مون باید یاد بگیریم اینا درسای زندگیه.  تجربه است درسته شکستها باعث میشه هم روحی هم جسمی صدمه ببینیم ولی کاری نمیشه کرد دنیا عین بازی کامپیوتریه. هرچی جلوتر میریم یه اتفاقی میوفته چه خوب چه بد . فقط باید از تجربه هایی که داریم استفاده کنیم تا تو مسیرمون کمتر ضربه بخوریم باور کن دانشمندترین و دکترترین ادم توی دنیا هم مشکلات داره ضربه میخوره ولی کسی میتونه این موانع رو رد کنه که قبول کنه دنیا همینه پستی و بلندی داره . من الان این حرفارو میزنم ولی خودمم خیلی وقتها عاقلانه تصمیم نمیگیرم ولی باید اینقدر تکرار و تمرین کنیم تا یاد بگیریم. من خیلی وقتها از خونوادم ناراحت میشم اعصابم داغون میشه یه موقع هایی تنها که هستم با خودم حرف میزنم میگم یعنی همه ادمها خونواده های عالی دارن فقط منم که خونوادم خوب نیست؟ صد درصد بدتر از من هم هستن ولی دارن زندگی میکنن خیلیا اونقدر شکست میخورن ولی وقتی میبینیمشون شادن بزور هم شده خودشونو سرپا نگه میدارم باور کن خیلیا تو جامعه شکستهای بدتری خوردن ولی تو خیابون ببین خیلیا شادن . اونا فهمیدن غصه خوردن فایده ای نداره بهتره به شکستها فکر نکنیم من خیلی وقتها ناامیدم ولی بزور به خودم میگم ول کن اینهمه عمر غصه خوردی پوستت داغون شد بدنت ضعیف شد که چی بشه؟ اونی که منو ناراحت کرده الان شاید دارن عشق و حال میکنه اصلا یادش نیست من وجود دارم یا نه؟ بیخیال . درسته دنیا بیشتر سختی داره تا شادی ولی حداقل یک روز هم شده خودتو بزور هم شده بزن به بیخیالی. کاری از دست ما برنمیاد . 

2738
اول اینکه صبر وگذر زمان حلال مشکلته صبور باش نوید بهت میدم تاهمچین شرایطی رو درک نکنی تجربه نکنی نم ...

من از نظری اخلاقی اینطوری نیستم مثلا غروری داشته باشم بابت شغل پزشکی ولی هم از نظر مالی هم اخلاقی بد نیستم خودشم با اخلاق شوخ و رمانتیکی که باهاش داشتم و ظاهری راضی بود مشکلش فاصله بود که طی ۵ماه همش صحبت کردیم ولی فکر نمیکردم اینطوری نمک به حروم باشه و سریع ول کنه و تمومش کنه و با توصیه خانوادش با خواستگارش اوکی شه بهم بگه نمیتونم لگد به بختم بزنم .هیچ شغلی عار نیست ولی خواستگارش سربازی هم نرفته بود و از نظر شغلی و مالی قطعا خیلی پایین تر میبود.من تمایلی به خوندن تخصص نداشتم بخاطر مهیا کردن شرایط بهتر براش میخواستم اینکارو کنم .

۲ماهه خدا رو شکر میکنم تموم شد چون اینده ای نمیبینم با این اخلاق خانوادگی و خانواده ای که داشت ولی چه کنم که از چشم افتاده و از دلم نرفته .

من یه عکس دونفره باهاش با گوشیم نگرفتم که اگر اوکی نبودیم بعدا نگران نباشه.اینهمه ملاحضه و اینهمه نمک به حرومی اذیتم میکنه.اگر دست درازی میکردم و دید بد داشتم انقد ناراحت نمیشدم .من ۳ ماه بود بهش خانومم میگفتم و اون انقد بی انصاف بود

فقط به این فکر کن که این ازدواج به صلاحت نبوده آروم میشی منم همسرمو دوس داشتم و مال یه شهر دور هست ا ...

چند مدت گذشته ؟چرا این حسو دارید

منم ۲ماهه دارم شکر میکنم که نشد چون من از شمال غرب و هوای خوب میخواستم برم توی کویر و گرما .حماقت بود که دارم از همچی بگذرم .عشقش چشمو کور کرده بود .ولی فک میکنم شاید با این فکر میخوام خودمو اروم کنم 

شما چرا راضی نیستید؟

من از نظری اخلاقی اینطوری نیستم مثلا غروری داشته باشم بابت شغل پزشکی ولی هم از نظر مالی هم اخلاقی بد ...

کم کم فراموش میکنی اسمش رو بزار واگذار شد به خدا ببین سخت میگذره ولی فراموش میکنی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687