بعد از چند سال این اتفاق افتاد ؟
از اول خوب بود تهش اینجوری شد؟
خیلی سخت بود.
ن واقعا
اخرش هیچی فعلا وضعیت اوکیه و خبری نیست
اما دل و فکر من اروم نشده
بااینکه کلا گردن نمیگرفت و منکر میشد
شک داشتم اما میگفتم امکان نداره
همیشه زنگ خطراش قبلش هست بیتفاوتی ها بی علاقگی و کم توجهی اولشه
هیچی یه دفعه اتفاق نمی افته اروم اروم از هم دور میشن و خیانت اتفاق می افته
اول اولاد میغمبر بود نگاهش هرز نمیرف تو اووووووج اعتمادم خیانت دیدم و خورد شدم نابود شدم داغون شدم ده ساال از زندگی مشترکمون گذشته بودمتوجه شدم ۴ماهه که سگاخلاق شده با یکی بوده ۷ ماه گذشته و کنار گذاشته ولی تا ابد ی زخمه رو تنم و خیلیم خوب شده اما انقدر درداورد بود برام بمیره ککمم نمیگزه
از من تو گوشیش دیدم
اره نه فک. نمیکردم بعد از دوسال ..الان هفت ساله چیزی ندیدم ..فقط اون لحظه گریه کردم ولی الان برام مهم نیست کینه ای به دل ندارم ..عادی داریم زندگی میکنیم از سرکار میاد بغل میکنیم همو ..
بعداز یازده سال خیانت کرد و چون فکرش رو هم نمیکردم داغون تر شدم منو برده بود بالا بعد یهو کوبید زمین البته الان بهترم هشت سال هم از خیانتش گذشته
من به این نتیجه رسیدم که همه مردان کثافتن و یه هول درون دارن
خدا نکنه عزیزم
ما ۵ سال دوس بودیم.ی روز بدون من دووم نمیاورد الانم همینه
نمیدونم چرااینکارارو کردم واقعا در عجب کاراشم
ن کم نشده
جدایی رو ن نمیتونستم دوسش داشتم
دوتا بچه داریم
مواقعی ک خیانت میکرد کمتر بود منم درگیر بچه ها
مال من تو اوج اعتماد اتفاق افتاد درست زمانی که ماه هشتم بارداریم بود
خورد شدم شکستم نزدیک به هفت سال آزارم داد
تا به این نتیجه رسیدم روی خودم تمرکز کنم
و واقعا نتیجه داد و خیلی حالم بهتره
فقط پشیمونم که انقدر خودمو بچه هامو آزار دادم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
