تاحالا مرگ عزیزتو دیدی

هیشکی واسم عزیز نی ک ازمرگش ناراحت بشم 

کیو از دست دادین؟

آره دیدم و سال اول اکثر اوقات گریه میکردم، الانم روزای خاص مثل عید و اینا دلتنگیم صد برابر میشه، به نبودنش عادت کردم ولی هرگز فراموشش نکردم😔😔

بله پدر و مادر😞

بابام

برادرم

داداشم روزای آخر عجیب شده بود 😭😭😭فکرشو نمی‌کردم میخواد تنهام بذاره.روز 29دی 1400ساعت 8صبح ز زدن گفتن پرکشید😭😭😭😭😭

پدرم 

۱۲روز مردم.کمرم شکست.یه تکه قلبمو کند ورفت 

انقدر بخودم زدم ولی چه فایده 😔🖤قدرتی نداشتم که نگهش دارم 

فقط خودتو روز مراسمش خالی کن وگرنه مثل من عقده میکنی

بله متاسفانه. دو بار با فاصله ی کم

چیزی ندارم برای آروم کردنت بگم جز اینکه باید بپذیریم و تسلیم امر خدا بشیم

راهیه که همه باید بریم... یکی زودتر میره یکی دیرتر

غمش ته دل آدم و حتی توی چشم ها می مونه... ولی چاره ای بجز پذیرش نیست

قرار ازدواج و چندین سال از ۸ سالگی دوسش داشتند ی دفه ی شب گفتن رفته کما دو روز بعدم خبر مرگ هنوز تو شکم ولی همه میان میرن خودمم ی روزی میرم بهتر شد رفت این دنیا ارزش موندن نداره راحت شد پس توام ناراحت نباش

من نه ولی عموم با خالم ازدواج کرد ماه عسل رفتن مشهد برگشتی تصادف کردن خالم درجا فوت کرد ولی عموم رفت کما

بعد از یه هفته به هوش اومد فهمید چی شده

بعد از مراسم چهلم خالم عموم خودشو تو حموم دار زد 😔🖤

مامانم دیوونه شده بود نصف شبا بیدار میشد میرفت قبرستون

بابام با اون حال و روز میفتاد دنبالش میاوردش مامانم خودشو میزد میگفت خواهرم تنهاست بهم میگه برم پیشش بخوابم

من بچه بودم بابام منو بغل میکرد میفتاد دنبال مامانم چون نمیتونست تو خونه تنهام بذاره

خدایی یعنی اینقدر اوضاعت خرابه ک ساعت ۷ صبح تاپیک از غم ناراحتی مرده زدی؟  این خیلی غیرنرمال حتما یه روانشناس برو احتمال زیاد درگیر افسردگی هستی

من مادرم رو از دست دادم 

خیلی برام سخت بود انگار ذره ذره سوختم 

هیچ کدوم از عقایدی که نسبت به مرگ داشتم تا ماه ها بعد از فوت مادرم تو تسکین غمم تاثیر نداشت 

وقتی عزیزی از دست میدی باید دوره سوگواری رو بگذرونی تا بازم به آ رامش برسی

پدر من از سرطان مرد استخوانهاش را درگیر کرده بود کتف هاش کامل خورده شده بود همون شانه هایی که من را بالاش مینشوند و کل دنیا مال من میشد تک دختر بابا بالا سرش بودم ساعت سه و نیم شب نفسهای آخرش را کشید و من هیچ کاری نتونستم بکنم الان ۱۲ سال میگذره و هنوز دردش دلم را خون میکنه وقتی میبینی چقدر ضعیفی و مقابل تقدیرت باید تسلیم باشی 💔💔💔💔💔💔💔🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤

برادرم به بدترین شکل ممکن رفت برادری که از قیافه و معرفت زبانزد فامیل بود اعتیاد پیدا کرد و ذره ذره آب شد بمیرم براش شبی که میخواست تموم کنه رفتم بیمارستان پیشش گفت گرسنمه ساندویج می‌خوام رفتم براش گرفتم دو لقمه ازش خورد و تموم کرد