میدونم چی میگی. من برا عروسیمون شوهرم هیچی پس انداز نداشت. بدترین تالار بدترین لباس بدترین فیلم بردار . طلا نخرید، لباس نخرید. خلاصه از همه خرجا زدم. ۴ ماه بعد عروسی باردار بودم شوهرم رفت برا مادرش و زنداداشش گوشی خرید بعد میگفتم یه شلوار گشاد بخر میگفت ندارم بخرم.
آخرشم با شلوار لی رفتم بیمارستان. زیپ شلوار شکممو زخم کرده بود.
بعد جاری و مادرشوهرم بهم میگفتن شلوارات تنگه بگو مامانت برات شلوار بخره راحت باشی.
خدا لعنتشون کنه.