به نظرتون چیکار کنم... دوسه ساله برادرم تا با پدرمادرم دعواش میشه حرف خودکشی رو وسط میاره جدیدا به من میگ منتظرم عروسیت بگیری سوپرایزی دارم، مادر پدرم رو بااین حرفاش واقعا زجرداده حتی منو همش میترسم دعاش میکنم باهاش حرف میزنم میگم داداش همه مشکلات دارن گذراست واینکه مشکل خاصی نداریم تو خانواده فقط دوستداره خرج کنه خب زیاد در توان بابام نیست در حدخیلی معمولی،یه اتفاقی ک براش افتاد سه تا از دوستای صمیمیش رو سال پیش تو تصادف از دست داد و دیگ افسرده شد یبار میخاست با شیشه دستشو ببره حتی اشک بابامم درآورد ، و اینکه اصلا گوش نمیده بدون گواهینامه ماشین برداشت دوستشو سوار کرد برسونه تصادف کرد همون رفیق داداشیش رف شکایت کرد و الان حکم دیه شم اومده، واقعا حرصمون درآورده رفیق بازیاش به کنار، سمت سیگار و... این داستانا به کنار، بهش گفتیم برو دانشگا لج کرد گفت میخام برم سربازی و رفت ثبتنام کرد وبعد چندماه افتاد شهرخودمون فهمیدیم آقا الکی میگ مرخصیم و نمیره سرهمین با بابام دعواشون شد بابام بهش گف بی غیرت الان گذاشته رفته میگ دیگ برنمیگردم لباس سیاهاتون آماده کنید من رفتم سربازی جیبام خالیه همش کسی من براش مهم نیستم ولی خب بابام میگ قدر پول نمیدونه ولی خب از یه طرف جوونه بابامم دهه پنجاهی درآمدش زیاد نیست جهاز منم درست میکنن ، دوسش دارم نگرانشم دلم برای پدرمادرم و خودش میسوزه داره زجرکشمون میکنه دیگ از خونمون آرامش رفته....میترسم بلایی سرخودش بیاره سنی نداره متولد 82 ست از بچگی شلوغکار بود مدرسه همه جا باهمه دعوا میکرد راه نمیرفت تا بزرگ شد تو پادگانم همینطور الانم سرباز فراری شده
بنظرتون چیکا کنیم؟ مشاور بردیمش قرص داد یه مدت خورد دیگ نخورد مادرپدرم افسرده شدن یه سره فکر وخیال😔😔😔
لطفا اگ کسی اینجور مشکلی داشته کمک کنه