پارسال عید شوهرم یه گوسفند خریده بود
گفت اینو بیارم تو حیاط خونه پدرشوهرم بکشیم .
یه چلوگوشت هم دور هم بخوریم
دوستش اومد گوسفند رو کشت و قرار شد گوشت هاشو بیاره بده
اقا من خونه دخترخالم بودم
بعد اومدم خونه مادرشوهرم
دیدم گوشتهارو اوردن مادرشوهرم نشسته بالای سر گوشتا🥴