2737
2739

یکیو دوست داشتم که اون ادامه نداد با من و نخواست منو.


امروز پشت فرمون بودم توی یه خیابون فرعی خاله‌ش رو دیدم که داشت میرفت پیاده.

این خالشو خیلی دوست داره. و اون خاله هم خیلی ایشونو دوست داره و اصرار به ازدواجش داشت.


البته این خانم منو نمیشناسه. فقط تو خیابون چشمم که بهش افتاد نگاه کردم مطمئن شم خودشه اونم خیره شد با همون چهره‌اش که همیشه لبخند داره و من رد شدم رفتم.


از همین یه اتفاق ساده دلم گرفت و دلم سوخت.

از اینکه انتخاب اون آدم نبودم. از اینکه حتی همین خالش که بهش کیس معرفی میکنه شاید منو نمیپسندید اگه جای دیگه میدید واسش.


از اینکه یکیو دوست داشتم که الان نمیدونم کجاست و چه میکنه و هیچ وقت منو نخواست

ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



2728
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687