برا دوستم یک خواستگار رفته، طرف زن داشته ، به دوستم گفته ، من از خانوم اجازه گرفتم و رضایت دارم ، سه تا بچه هم دارم ،
خانوم ش سید بوده،
به خانوم ش گفته : تعداد خانومای دهه ۶۰ تو جامعه خیلی بالاس، شوهرم کمه ، ما باید کاری کنیم ،
کمکی کنیم ، خود آقا هم به ظاهر مذهبی بوده.
گفته من هدفم تعداد بچه های بالاس ، کمک به یکی که ازدواج کنه .