دیشب بهم گف فردا دخترمو دامادمو دعوت کردم (خونمون نزدیکه نگفت ک شمام بیاین)امروز زنگ زده بهم ک بیا خونمو تمیز کن
منم نرفتم اومدم خونه مادرم
بهم زنگ زده میگه از این ب بعد حق نداری بیای خونه ام بیای پاتو میشکنم انقد کار کردم خسته شدم چرا نیومدی کمکم(با عصبانیت) میگفت بهم
ادامه داره