بچها این استاده از روی قصد دست میزنه بهم هیزه

بچها من چند ترمه زبان میرم استادمون مرد هست و حدودا ۶۰ سالشه و مدیر اموزشگاهم خودش و زنش هستن اینکه این آقا به همه تو کلاس دست میزنه امروز مارو برد با توریستای شهرمون تو مکان تاریخی حرف بزنیم بازوی منو با دستش فشار داد برای محبت کردن مثلا یا سر کلاس اگر خوب جواب بدی میاد میزنه روی شونت اگر بد جواب بدی میاد گوشت رو میگیره دستش رو میماله رو دستت اگر چیزی رو روی کتاب نشونش بدی بعد کنار من نشست و برای بلند شدنش دستش رو روی زانوی من گذاشت تو کلاس ما همه خانومیم مثلا میره گوش همکلاسی هامو میپیچونه دست اخرم به همه دست میده میره تو مکان تاریخی دست یکی از همکلاسی هام که بچه داره رو گرفته بود و میبرد پیاده روی به یکی از همکلاسی هام گفتم چرا این اینجوره گفت تو بد دلی این همسن پدرمون هست و چه اشکالی داره و خب من محل ندادم این آقا تو اون محل تاریخی رو نیمکت اومد پیشم نشست و دست روی ران پام گداشت من گفتم خب لابد پیره دست گرفته رو پای من بعد دیدم دستش برداشت و گذاشت پشت کمرم من خیلی موذب شدم و به خاطر اینکه همکلاسیم گفت جا پدرمونه گفتم اگر حرکت خاصی بزنم خیلی صایع هست   این آقا هم دائم میگفت شوهرت کجاس گفتم همین دور و برا داره میچرخه گفت منم هی به تو دست میزنم یه وقت نبینه که روز بعدش تو کلاس اومد پیشم اروم زمزمه کرد شوهرت که چیزی ندیده بود بهش گفتم شوهرم دید و ناراحت شد که خیلی پررو سرشو برگردوند بعد از اون یه بار دیگم پرسید که شوهرت دیگه از دست دادن و اینا چیزی نگفته ناراحت نشده، و یه بار دیگم بحث خارج رفتن سر کلاس شد که وسط کلاس بهم گفت میای بریم خارج منم فکر کردم شوخی میکنه گفتم آره استاد همین الان بریم رو شوخی که خیلی یواش دوباره زمزمه کرد شوهرت حق خروج کشور بهت داده که من خشکم زد گفتم نه و گفت حقته باید بگیری حالا دوباره با همون دختره که بهم گفت این جای پدرمونه صحبت کردم و بهش گفتم این چرا اینجوره باورتون نمیشه گفتش منم میدونستم این هیزه میرم عقب کلاس میشینم و تو هم همیشه با شوهرت بیا دم کلاس تا این حساب دستش بیاد واقعا چرا باید این خانم حرفش عوض بشه این آقا رو باید چیکارش کنم ادب بشه