یک پسری بود با من دوست بود می خاست به من تجاوز کنه و کلی کتکم زد ولی من از دستش فرار کردم و می خاستم از دستش شکایت کنم می گفت شکایت نکن گناه داره مادرش حالا نزده که گوشتو قطع کنه .بعد بهش گفتم پلیسه به متجاوزه (همون پسره که می خاست بهم تجاوز کنه)زنگ زد گوشی برداشت داشت پسره از ترس سکته می کرد یکدفعه داداشم ترسید گفت چرا این پسره باید ی همچین کاری بکنه.
من باردار نیستم تیکر بارداری تاریخی که من به خواستم می رسم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
می گفت از دست پسره که می خاست بهت تجاوز کنه شکایت نکن گناه داره مادرش
واا
بمانم بمانی ببینند بمیرند🤍🧿• تویی تنها ساکن قلب این دختر ؛🤍. تو نوری هستی که قلبمو گرم نگه داشتی❤️🔥.https://www.ninisite.com/discussion/topic/13582698/%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%82%d8%a7%d9%86%d9%87-%da%a9%d9%88%d8%aa%d8%a7%d9%87?postId=338050990 اگه داستان کوتاه عاشقونه دوس داری بیا تو تاپیکم