قضیه از این قراره که من از خواستگاری اینا خبر نداشتم
چقدر دوست داشتم عروس این خانواده می شدم بابام رید تو زندگیم و بی مشورت ردش کرد بعد دو سال فهمیدم چقدر حسرت خوردم اینا گریه و...
حالا با پیج فیک داداشش فالو دارم اونم بک داده خودش پیجش باز نمی کنه طرف نمی دونه منم چون فیکه
حالا این قدر این روزا عصبانیم به خاطر اینکه مامانم بین منی که می خوام مهندس باشم و داداشی که می خواد پزشک باشه فرق می ذاره
منم تو همین پیج فیک استوری گذاشتم تو جامعه ای که واسه دکتراش تا کمر خم می شن و معیار استعداد و هوش یکی رو از یدک کشیدن اسم پزشکی می فهمن و به مهندس هاش احترام نمی ذارن ، از اینکه مثل کشور های توسعه یافته نیستیم گله مندی نشید
خودتون مانع پیشرفتید
اقا این استوری دید دیگه دومی ندید
چون داداشش و برادر زاده اش پزشکه