این گفته ی اطرافیان منه
گفته ی مادرم
دربرابر داد زدن من و ابراز ناراحتیم از تبعیض هایی که بین من و داداشم می ذارن
از اینکه ماشین دست من نمی دن
ولی قراره ماشین زیر پامون بفروشن برای داداشم ماشین بخرن
از اینکه به عمرم ارزو دارم یه بار تنها برم بیرون
ولی نمی ذاره
تمام زندگی پدر بزرگ هام رو دایی هام خوردن عروس ها دستشون پر طلا
موقعی که همه جا برای عروس حتی نمی تونن یه حلقه بگیرن
پدر بزرگ من پونصد میلیون فقط طلا خرید برای عروسش
جهیزیه عروس خرید بهترین عروسی ها رو برگزار کرد تمام مراسم حتی خواستگاری که باید خونه عروس میبود خونه داماد برگزار شد حتی چای خواستگاری با داماد بود
اون وقت خالم مجرد چون پدرش خیلی محدودش کرد
هنوز که هنوزه با چهل و پنج سال سن صورتش اصلاح نکرده
یه شهر غریب بدون هیچ کمک مالی
در فکر یک تومن پول اجاره خوابگاه خودگردان
موقعیت عروس؟
با پول پدر شوهر که هر روز به پسرش می ده
امروز این خونه فردا اون مغازه پس فردا خونه جدید می خره
پدر بزرگ مریض می شه کی می ره بالای سرش؟ خاله هایی که حتی اندازه ارزنی بابا بزرگم بهش پول نداده
موقعیت من در اینده چی می شه ؟
دقیق عین خاله هام
داداشم پزشکی می خونه تا موقعی که پول به دست بیاره بابام خونه ماشین می زنه به نامش
منم اواره کوچه خیابون می کنه