سلام.دیروزباشوهرم رفتیم بیرون کمی بگردیم کنارکاربرادرم بودبه زنگ زدگفت یه سربیااینجابیرون حرف بزنیم داداشم اوم وقتی داشتیم دوغ میخوردیم شوهرم باصدای خشمگین پیش برادرم به من گفت چرادوغ کم آوردی برادرم یه نگاه سنگینی بهش کردخیلی خجالت کشیدم ازوقتی اومدیم داریم دعوامیکنیم به من بگیم من حق دارم یان.البته باخانواده نمیسازم احساس کردم داره تلافی میکنه دوست دارم بزنم لهش کنم ومی
یدونه مقصرخانوادشه وپشت اوناروخالی نمیکنه بنظرتون چکارکنم بااین شوهرباسیاست وپشت خانوادش