2737
2734
عنوان

من وقتی مجردبودم مادرم اصلا

200 بازدید | 23 پست

سلام من وقتی مجردبودم مادرم اصلادوستم نداشت البته خواهربزرگترمم همینطورپسردوست بودازوقتی ازدواج کردم هرروزچندبارزنگ میزنه حالمومیپرسه میگه زودزودبیا.یه باررفتم دوروزموندم روزسوم عین مجردیابدرفتاری میکرداومدم خونم تصمیم دارم کمتربرم بنظرتون کارم درسته ولی خیلی تنهام ازتنهایی میرم چون بچه دارنمیشم خانواده شوهرمم اخلاق خیلی گندی دارن اصلا ادموحساب نميکنن ازتنهایی بازمیرم خونه پدرم ولی اونجاهم یادمجردیامیفتم من اصلااشانس نیاوردم کاش حداقل ازخانواده شوهردوربودم ن تویع ساختمون به هیچ جانمیرفتم 

ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



منم همینطور یه روز میرم دومین روز معلومه که دوست دارم بیام منم خیلی خیلی تنهام جای رو هم ندارم

همدردیم.من اگه ازخانواده شوهردوربودم نمی‌رفتم چون همش نگهبانی منومیدن نرم میگن قهره جایی نمیره افسردگی واینچیزا

2742

اشتباه شما اینه که شب رفتی موندی من خواهرشوهرم و مادرشوهرم رابطه ی خیلی خوبی باهم دارن ولی بااینکه شوهرش شب کاره بعضی شبا هیچوقت خونه ی مادرش نمیخوابه چرا رفتین سه روز موندین؟!من چهارساله ازدواج‌کردم بابام تو این سالا هیچوقت حتی یکباااار قسم میخورم حتی یکبار برای احوالپرسی بهم زنگ نزده هیچوقتم دعوتم نکردن خونشون حتی وقتی تازه عروس بودم ولی خودوشن زیاد میان خونمون من فقط دوسه بار وقتی کل فامیلو دعوت کردن منم دعوت کردن منم ادمی نیستم خودم بلند شم برم بدون اینکه دعوتم کنن وقتی میبینم یه زنگ‌برا احوالپرسی نمیزنه...

بعضی مادرها این جوری هستد .مثل مادر من برای ادم مجرد ارزش قائل نیستند ولی الان که باهات خوب شده سعی ...

سعی میکنم ولی خیلی سخته یادش میفتم گریم میگیره ولی الان دلسوزی میکنه تعجب می‌کنم 

منم همینطور یه روز میرم دومین روز معلومه که دوست دارم بیام منم خیلی خیلی تنهام جای رو هم ندارم

منم تنهام ولی هیچوقت بلند نمیشم برم جایی که حرمت برام قائل نیسن وقتی تا حالا بهم زنگ نزدن احوالمو‌بپرسن ترجیح میدم خودمو بزور جا نکنم در عوض خونه ی مادرشوهرم خیلی بهم خوش میگذره همیشه زنگ میزنن هفته ای یکبار دعوتم میکنن هفته ای چندبار احوالمو‌میپرسن 

2738
سعی میکنم ولی خیلی سخته یادش میفتم گریم میگیره ولی الان دلسوزی میکنه تعجب می‌کنم 

منم همینم دوسه شب پیش داشتم گریه میکردم ولی خیلی خوشحالم از دسشون راحت شدم و شوهرم خوبه 

منم تنهام ولی هیچوقت بلند نمیشم برم جایی که حرمت برام قائل نیسن وقتی تا حالا بهم زنگ نزدن احوالمو‌بپ ...

خب مامادرشوهرمون هم بداخلاقه شمامادرشورت خوبه میری ولی مان .ترجیح میدیم بجای مادرشوهربامادرباشیم منم اگه خانواده شوهرم خوب بودمشکلی نداشتم ماازهردوطرف شانس نداریم

خب مامادرشوهرمون هم بداخلاقه شمامادرشورت خوبه میری ولی مان .ترجیح میدیم بجای مادرشوهربامادرباشیم منم ...

خب هفته ای یکی دوبار برو در حد یه ناهار و شام نه اینکه شب بمونی...من شب جایی بمونم خبلی احساس بدی دارم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز