زهره نمیادپایین،نمیگه من چی میخوام که براش بخرم بعدم شروع کرددادزدن که چراخونه مامانم نمیری .منم زنگ زدم به مادرشوهرم وبهش گفتم خاله توبه حسین گفتی زهره پایین نمیاد زهره نمیگه من چی میخوام براش بخرم بعدش گفت اره گفتم جلوروتم میگم بهش گفتم توشوهرشی باتوراحت تره شایدبه توبگه چی میخوادبعدم گفت ناراحت نشده باشی گفتم نه بعدم قطعش کرد