مادر شوهرم ازش بدم میاد کلا آدم بی جنبه ای هست همیشه به یک بهانه خونه من دعوا میندازه با اینکه هی خوبی میکنم بلکه یکم آدم شه دیگه تصمیم گرفتم باهاش کلا حرف نزنم حالا دیروز اتفاقی پدرشوهرمو دیدم یهو بی دلیل گفت زنگ نزدی بهش با اینکه حرفی از اون نبود منم قشنگ گفتم نه خودم زدم به اون راه آخه برا چی زنگ بزنم بهش رفته شهرستان میگه چرا زنگ نزدی بهش😐 اونجوری می‌گفت شوهرم بیاد تو خونه دعوا بندازه چرا به مادرم زنگ نزدی حالش بپرسی
شوهرت دهن بینه ربطی به بقیه نداره من باشم زنگ نمیزنم تا بفهمن نمیتونن کاری تحمیل کنن منم مادرشوهرم اون هفته زنگ زد به شوهرم زنت به من زنگ نمیزنه شوهرم گفت گفتم گوشیم خرابه ایشالله گوشی خوب بگیری زنگ میزنم در صورتیکه نمیزنم خودشم میدونه مامانش جنبه نداره زنگ بزنم شروع میکنه دخالت
بی سیاست نباش جوری رفتار کن که کسی نتونه از رفتار شما ایراد بگیره
بابا پدرشوهرم مثل یه زن خاله زنک هست به هر چی ایراد میگیره مثلا شب عید مادربزرگ شوهرم فوت کرده بود داییم زنداییم بابابزرم مامان بزرگم زنموم عموم بابام مامانم فوری اومدن تسلیت و مراسم فقط موقع شام رفتن چون گفتن شب عیده کار داریم بعد پدرشوهرم اومده پرو پرو بمن میگه با حالت طلبکار پس یدونه همین زنموت اومده 😐حالا فامیل های من اصلا وظیفه ندارن که در حالی که ایشون هیچ خیر شر فامیل های من نیومده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
56 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
