یکماهه دارم ب طلاق فکر میکنم، هربار میترسم. از حرف و حدیثای بعدش. از جر و بحث های بعدش. مهم تر از همه از دست دادن دخترم بدنمو میلرزونه.
تا کی باید بسوزم و بسازم؟ تا کی باید قید آرزوهامو بزنم؟ تا کی باید اونجوری ک دلم نمیخاد زندگی کنم؟ مگ من چندبار میتونم زندگی کنم؟ :) اگ وقتم تموم شد، این حسرتامو چیکارش کنم؟
واقعا احساس بدبختی میکنم. جرات ندارم.