بیدار شدم عوض اینکه سرحال باشم ، بی حالم و احساس شدید ترس دارم
ترس از بیماری و اتفاق بد
داغون شدم دیگه از بس از صبح تا شب فکر بیماری و دور از حونمون ، مردن رو کردم
اصلا بیخود و بی دلیل میترسم
همه ش میگم وای فکر کن آدم از یک لحظه بعدش خبر نداره و چقد سخته اینکه نمیدونی آیا زنده هستی با نه تا مثلا پنج دقیقه دیگه
و این فکرا بهم استرس میدن😭😭😭😭😭😭
بیخی
افسردگی و وسواس فکری داری
وسواسه از الان جلوشو بگیر
من وسواس مریضی و اتفاقات بد داشتم گاهیم وسواس اجرا کردن یه کاری.من شدید نبود .ولی اگر میزاشتم شدید بشه دیگه خودم نیمتونسم درمان کنم باید میرفتم قرص می‌خوردم با افکارم مبارزه میکردم تا شاید بتونم غول وسواس رو شکست بدم. وسواس قوی بشه خیلی سخت تر درمان میشه
منم وسواس مریضی و مردن دارم
مثلا الان باید برم سر کار
بعد در طی سرکار ، بجای اینکه ب این فکر کنم که به به برمی‌گردم خونه استراحت میکنم
هی تو ذهنم میاد ک برمی‌گردم خونه از کجا معلوم دووووور از حونمون آدم نمیره
