من ی دایی دارم خودش تحصیلکرده و جزو درامد بالاهای سازمان نظام مهندسیه
دوتا بچه بزرگ داره
ولی....
خانومش از ایناس ک چشمش ب پول ک میفته هرجوری ک هست باید تموم کنه حتی شده با قرض دادن بدون پس گرفتن ب خانوادش یا....
دایی من برا ساختن اینده ی بچه هاش ی مدت سکه میخرید میاورد میداد ب مامانم میگفت کسی نفهمه اینارو برا من نگه دار یا ی سری کارت بانکی داشت اونجا پول میریخت ولی خونه مامانم بود
ولی مامانم از بس بهش غر زد ک یهو خانومت میفهمه واسه من دردسر میشه من میشم آش نخورده دهن سوخته اومد برد